دانلود رایگان برنامه پلیس وای فای Pro - دزدگیر Wifi قیمت دربازار1000
آرشیو
پیوندهای روزانه
یکی از فانتزیام اینه که با یه بوکسور دعوام بشه بعد برای انتقام برم تو یکی از مسابقاتی که شرکت کرده ثبت نام کنم بعد برم مسابقه بدم همرو شکست بدم اونم همرو شکست بده … همش با هم چشم تو چشم باشیم و برسیم فینال ، اونم تا حد مرگ منو بزنه ؛ همش هم به نقاطی که آسیب دیدم بزنه … بعد من با صورت خونی و کبود وقتی که فقط صدای سوت و تپش قلبمو میشنوم یاد حرفای پدر مرحومم بیفتم … مخاطب خاصمو کنار رینگ ببینم که با گریه میگه : حاجی دیگه ادامه نده که در این حین یهو خر شم و پاشم بزنم دهن بوکسورو آسفالت کنم و داور دستمو بگیره بالا و مسابقه رو ببرم !
.
.
یکی از فانتزیام اینه که یه زن بگیرم اسمش ستاره باشه بعد سرش یه هوو بیارم اسم اونم ستاره باشه بعد برم یه گوشه ی اتاق بیخیال بشینم و جنگ ستارگان ببینم !
.
.
یکی از فانتزیام اینه که با یه پورشه تصادف کنم که راننده ش یه دختر چشم و ابرو مشکیه با قد ۱۸۰ بعد اون سریع پیاده بشه بگه تورو خدا ببخشید هزینه اش هرچی باشه تقدیم میکنم و … منم همون لحظه از ماشین پیاده بشم عینک آفتابی پلیس رو از چشمم بردارم بگم برو به پول نیاز نیست فقط از این به بعد بیشتر دقت کن ! بعد اون از این رفتارم تحت تاثیر قرار بگیره و عاشقم بشه ؛ منم بش اهمیت ندم و تو افق محو شم …
(خاک بر سر بی جنبم بکنم که لیاقت ندارم)
.
جک جدید
.
فانتزی های ذهن من :
وقتی تنها میشی دوستاتو از اینترنت دانلود کنی …
روزا که پشه ها خوابن بری بالا سرشون ویز ویز کنی …
موهاتو بزنی قهر کنه درنیاد …
از خودت فرار کنی گم شی …
برق بره با بزرگترش بیاد …
اشتهات کور شه ببریش مدرسه نابینایان !
.
مطالب طنز
.
ﯾﮑﯽ دیگه ﺍﺯ ﻓﺎﻧﺘﺰﯾﺎﻡ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺩﻭﺳﺘﺎﻡ ﺑﺮﻡ ﮐﻮﻫﺴﺘﺎﻥ ﺑﻌﺪ ﺗﻮ ﯾﻪ ﺑﺮﻑ ﻭ ﺑﻮﺭﺍﻥ ﻣﻦ ﭘﺎﻡ ﺑﺸﮑﻨﻪ ﻭ ﺩﯾﮕﻪ ﻧﺘﻮﻧﻢ ﺣﺮﮐﺖ کنم و ﺑﻪ ﺍﻭﻧﺎ ﺑﮕﻢ ﺑﺮﯾﺪ ﻭ ﻣﻨﻮ ﺍﯾﻨﺠﺎ ول کنید و ﺷﻤﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﺧﻮﺩﺗﻮﻧﻮ ﻧﺠﺎﺕ ﺑﺪﯾﺪ … ﺑﻌﺪ ﺍﻭﻧﺎ ﺑﮕﻦ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺗﻮﺭﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﻧﻤﯿﺬﺍﺭﯾﻢ ﻭ ﺑﻌﺪﺵ ﻣﻦ ﺑﮕﻢ ﺷﻤﺎ ﺧﻮﺩﺗﻮﻧﻮ ﻧﺠﺎﺕ ﺑﺪﯾﺪ … ﻣﻨﻮ ﺭﻫﺎ ﮐﻨﯿﺪ … ﺑﻌﺪ ﺩﻭﺳﺘﺎﻡ ﺑﺮﻥ ﻭ ﻣﻨﻮ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺬﺍﺭﻥ …
ﺑﻌﺪ ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻋﺖ ﺩﻭﺳﺘﺎﻡ ﺗﻮ ﮐﻮﻫﺴﺘﺎﻥ ﮔﻤ بشن ﻭ ﯾﻪ ﺷﯿﺮ ﮐﻮﻫﺴﺘﺎﻥ ﻭﺣﺸﯽ ﺑﻬﺸﻮﻥ ﺣﻤﻠﻪ کنه ﻭ ﺍﻭﻧﺎ ﻓﺮﺍﺭ کنن و ﻣﻮﻗﻊ ﻓﺮﺍﺭ ﺗﻮ ﺑﻦ ﺑﺴﺖ ﮔﯿﺮ کنن ﺑﻌﺪ ﺩﻗﯿﻘﺎ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺷﯿﺮﻩ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﺣﻤﻠﻪ ﮐﻨﻪ ﺻﺪﺍﯼ ﯾﻪ ﺷﻠﯿﮏ ﺑﯿﺎﺩ ﻭ ﺷﯿﺮﻩ ﺑﯿﻔﺘﻪ ﻭ ﺩﺭ ﭘﺸﺖ ﺍﻭﻥ ﺻﺤﻨﻪ ﻣﻦ ﺑﺎ ﯾﻪ ﺗﻔﻨﮓ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﻩ ﺍﺯﺵ ﺩﻭﺩ ﺧﺎﺭﺝ ﻣﯿﺸﻪ ﻭ ﯾﻪ ﭘﺎﯼ ﻣﺠﺮﻭﺡ ﻭﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻡ …
خورشید ﺑﻪ ﺭﻧﮓ ﻧﺎﺭﻧﺠﯽ ﺩﺍﺭﻩ ﭘﺸﺖ ﺳﺮﻡ ﻏﺮﻭﺏ ﻣﯿﮑﻨﻪ !
اصغر فرهادی برو از خدا بترس …
.
.
یکی از فانتزیام اینه که رئیس یه شعبه بزرگ بانک بشم بعد بهم پیشنهاد اختلاس کنن ولی من قبول نکنم بعد شب که دارم تو خیابون با ماشینم برمیگردم خونه (پراید سفید) یهو موبایلم زنگ بخوره و همونایی که بهم پیشنهاد دادن بهم بگن ما دختر همسایه رو گروگان گرفتیم اگه واست مهمه بیا به این آدرس بعد من با مُشت بکوبم رو فرمون و داد بزنم لعنتی ! بعد موبایلو پرت کنم تو خیابون بعد داشبورد ماشینو باز کنم و خشاب تفنگمو پر کنم بعد برسم به اون برجِ نیمه کاره و متروک و داد بزنم کجایین لعنتیا ؟؟؟ بعد یهو ببینم دختر همسایمونو با طناب آویزون کردن به سقف اونم هی داد میزنه بعد ۷ و ۸ نفرم دورم کنن بعد من همشونم تا سرحده مرگ بزنم و برم طنابو باز کنم که یهوو یه چاقو بره تو شیکمم بعد ببینم کاره دختر همسایمون بوده و درحالیکه خون داره فواذه میزنه بهش بگم چرا با من این کارو کردی ؟ اونم یه لبخند کثیف بزنه و بگه اینا همش نقشه بود ، من با اونا همکارم بعد درحالیکه داره میره بهش بگم Game Over … اونم تا برگرده به من نگاه کنه منم کنترل بمبو از تو جیبم در بیارم و ساختمونو منفجر کنم !
.
طنز و خنده
.
یکی از فانتزی های من اینه که دیگه به چیزای فانتزی فکر نکنم و یه کم جدی باشم ، ناسلامتی سنی ازم گذشته …
.
.
یکی از فانتزیام اینه که یه فرش پونصد شونه بگیرم بعد هرشب سرمو بذارم رو یکی از شونه هاش …
فکر میکردم تحریم ها حداقل تا دوسال دیگه رو من اثر نذاره …
.
مطلب طنز
.
یکی از فانتزیام اینه که وقتی پورشه پانامرا دیدم با عجله سوار شم بگم چرا دیر اومدی ؟ بعدش که راننده رو دیدم بگم : اَ اَ اَ ببخشید فک کردم بابامه ؛ بعد پیاده شم …
.
.
یکی از فانتزیام اینه یه دختری به نام دریا بیاد میونه ی منو با اولین عشقم که اسمش دنیائه به هم بزنه بعدشم اولین عشقم منو ترک کنه بره ، منم یه گیتار بردارم برم ترمینال شرق سوار اتوبوسای شمال شم بیام شمال از سر ترمینال یه تاکسی بگیرم بیام لب دریا بعشدم گیتارو از کیسش دربیارم بشینم رو شنا ، راستی آتیشم روشن کنم … بعد همزمان هم گیتار بزنم هم این شعرو بخونم : دریـــــــــــــــــــا اولین عشق مرا بردی ، دینــــــــــــــــا دم به دم مرا تو آزردی …
.
.
یکی از فانتزیام اینه که با پرواز ۴۴۴ ساعت ۴ برم آمریکا بعد هواپیما که پرواز کرد یهو یکی از جاش بلند شه داد بزنه هیچکی از جاش تکون نخوره ! هواپیما رباییده شده توسط من ! بعد یهو دختر همسایمون از بین جمعیت جیغ بزنه زن و بچه شروع کنن به گریه بعد مهماندار (ترجیحا دختر با قد بین ۱۷۶ تا ۱۸۲ مسلط به زبان فرانسه) بیاد دره گوشه من بگه تورو خدا یه کاری بکن اینجا همه زن و بچن ! بعد من از جام بلند شم اون رباینده رو بکشم بعد یهو خلبان تیر بخوره و درحالیکه داره جون میده سویچ هواپیما رو بده به من و بگه کاره خودته بعد تموم کنه بعد من با بدبختی هواپیما رو نجات بدم و بشونمش تو محلمون بعد همه مسافرا بیان دورم بوسم کنن و این حرفا بعد اون مهمانداره بیاد بهم بگه با من ازدواج میکنی ؟ بعد من یه نگاهی به دختر همسایموون بکنم و با یه لبخند نرم بهش بگم همیشه بهترین ها برای من بوده اگه مال من نشدی حتما بهترین نبودی … بعد برم پیش دختر همسایمون و اونم بپره بغلم به اونم همینو بگم اونم سکته کنه بمیره ؛ بعد منم موبایل جی ال ایکسو راحت از جیبم دربیارم بعد بگم من امیر هستم مامور امنیت پرواز ، منطقه پاک سازی شده بعد تشویقی ۲هفته بهم تعطیلات تو افق بخوره برم تو دود هواپیما محو بشم !
.
.
یکی از فانتزیام اینه که وقتی با زنم دعوام شد خودمو کنترل کنم ، نازش کنم و بزارم بخوابه …
وقتی خوابید قشنگ برم سر وسایل آرایشیش با ریملش کفشامو واکس بزنم … کرم دور چشم و شبشو بمالم به تایرای ماشینم … با مداد سیاه دور چشمش خشای روی کفشمو پر کنم … با دستمال مرطوبشم میتونم میز کامپیوترمو قشنگ تمیز کنم ، با موچینش یه حالی به موهای دماغم بدم …
.
.
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻓﺎﻧﺘﺰﯾﺎﻡ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ ﺳﺮ ﺟﻠﺴﻪ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﺑﺸﯿﻨﻢ ﺑﻌﺪ ﺑﺎ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﻪ ﺳﻮﺍﻻﺕ ﭘﺎﯾﻨﺶ ﺑﻨﻮﯾﺴﻢ :
ﻣﺮﺩﯼ ﻧَﺒُﻮَﺩ ﻓﺘﺎﺩﻩ ﺭﺍ ﭘﺎﯼ ﺯﺩﻥ ، ﮔﺮ ﺩﺳﺖ ﻓﺘﺎﺩﻩ ﺍﯼ ﺑﮕﻴﺮﯼ ﻣﺮﺩﯼ
ﺑﻌﺪ ﺑﺮﮔﻪ ﺭﻭ ﺗﺤﻮﯾﻞ ﺑﺪﻡ ﺑﺮﻡ !!! ﻣﺎ ﻫﻤﭽﯿﻦ ﺁﺩﻣﯽ ﻫﺴﺘﯿﻢ …
.
.
یکی از فانتزیام اینه که پلیس تو ایست بازرسی ماشینم رو نگهداره بگه اسم ؟
بگم عباس
بگه نام پدر ؟
بگم عباس علی
بگه فامیلت چیه ؟
بگم عباسی
بگه از کجا میای ؟
بگم عباس آباد
بگه کجا میری ؟
بگم بندر عباس
پلیسه شاکی شه بگه احمق منو سرکار گذاشتی ؟؟؟
بگم نه به حضرت عباس …
.
.
یکی از فانتزیام اینه که موقع امتحانات پایان ترم به غلط کردن نیفتم …
.
.
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻓﺎﻧﺘﺰﯾﺎﻡ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ ﺩﻭﺗﺎ مخاطب نیمه خاص ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ ﺑﻌﺪ ﺑﺎ یکیشون ﺩﻋﻮﺍﻡ ﺑﺸﻪ و وقتی ﺍﻭﻥ ﯾﮑﯽ میاد جلو ﮐﻪ ﺟﺪﺍﻣﻮﻥ ﮐﻨﻪ ﯾﻪ ﭼﮏ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺍﻭﻥ ﺑﺰﻧﻢ ﺑﮕﻢ : ﺗﻮ ﻫﻢ ﺩﺳﺖ ﮐﻤﯽ ﺍﺯ ﺍﻭﻥ ﻧﺪﺍﺭﯼ ؛ ﺑﻌﺪ ﺟﻔﺘﺸﻮﻥ ﺩﺳﺘﺎﻣﻮ ﺑﮕﯿﺮﻥ ﺑﮕﻦ : آقا تورو خدا باهامون ﺑﺎﺵ ، ﻋﺰﯾﺰ ﺩﻟﻤﻮﻥ ﺑﺎﺵ ؛ ﺑﻌﺪ ﻣﻨﻢ با کلی منت ﻗﺒﻮﻝ ﮐﻨﻢ …
.
.
فانتزی دوران مدرسه من این بود : اون مغازه بزرگ لوازم تحریر سرکوچه مدرسه مال من باشه !
.
.
یکی از فانتزیام اینه که چندتا دختر سر من دعوا کنن و همدیگرو بزنن بعدش من یهو با گریه داد بزنم و بگم بسسسس کنید دیگه !!! بعد یهو همه آروم شن و به من نگاه کنن بعد همشون بیان منو نوازش کنن تا حالم بهتر شه بعدش من که دیگه متعلق به همشون شدم با صلح و دوستی کنارشون میمونم ، اونا هم همدیگرو دوس دارن ! دوشواری هم نداریم …
تو صف نون بودم دیدم۲ تا پسر هفت هشت ساله سر نوبت با هم بحث میکردن ..
اولى : برو بابا !
دومى : به من نگو بابا به من بگو عمو ، به من که میگى بابا من نسبت به تو احساس مسئولیت پیدا میکنم!!
اصن یـه وضیه
.
.
.
ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﺣﺴﺮﺕ ﺳﻪ ﭼﯿﺰ ﺭﻭ ﻧﺨﻮﺭ
ﺗﯿﭗ،ﻗﯿﺎﻓﻪ،ﻣﻌﺮفت ﻣﺎﮐﻪ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﺑﻪ ﮐﺠﺎ ﺭﺳﯿﺪﯾﻢ ؟ ﻫﺎ ﺑﻪ
ﮐﺠﺎ ﺭﺳﯿﺪﻡ ؟
.
.
.
مامانم خطاب به مرغ مینامون:
سلام عزیزم، سلام پسرم صبحت بخیر! خوب لالا کردی؟
بزار برات دون بیارم عشقم بخوری چاق بشی
چله بشی… آی مامان قربونت بره.. ای جانم ای جانم!
مامانم خطاب به من:
هوی شتر نمیخوای اون تن لشت رو از جات بلند کنی؟
انقدر آدم لــــــــــــــَش!!
.
.
.
“ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻋﺠﺐ ﺑﺎﺩﯼ ﻣﯿﺎﺩ ، ﻫﻮﺍ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﻨﮏ ﺷﺪﻩ ”!
.
ﻣﻘﺪﻣﻪ ﭼﯿﻨﯽ ﭘﺪﺭﻫﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩﻥ ﮐﻮﻟﺮ !!!
.
.
.
به سلامتیه دختری که دوست پسرشو با یکی دیگه دید ,نرفت داد و بیداد راه بندازه آبروی پسره بره قشنگ رفت سوار ماشینش شد و جُفتشون رو زیر کرد ... خیلی هم شیکو مجلسی . . .!خخخ
.
.
.
ﮐـﯽ ﮔﻔـﺘﻪ ﺩﯾـﻔﺮﺍﻧﺴـﻞ ﻭ ﺍﻧﺘـﮕﺮﺍﻝ ﻫﯿـﭻ ﺟـﺎﯼﺯﻧـﺪﮔﯽ ﺑـﻪ ﺩﺭﺩ نمی خوره ؟! هان ؟؟؟
ﺑﻨـﺪﻩ ﺧـﻮﺩﻡ ﺑـﻪ ﺷـﺨـﺼﻪ ﺩﯾـﺮﻭﺯ ﺗﻤـﺎﻡ ﺷﯿـﺸـﻪ ﻫﺎیﺧـﻮﻧـﻤﻮﻧﻮ ، ﺑﺎ ﺟـﺰﻭﻩ های همیـﻨﺎ ﭘـﺎﮎ ﮐـﺮﺩﻡ !!!! بعلــههههه
.
.
.
بعضیا یه ژنی دارن که باعث میشه دری که باز میکنن نبندن ،
مثلا در اتاق ، کشو ، کمد ، شامپو ، خمیر ریش ، خمیر دندون ...
اینا رو اعصابن
.
.
.
امروز نمی دونم جواب کدوم کار خوبم رو گرفتم !
رفتم صدگرم نخودچی گرفتم، داشتم می خوردم
که یهو دیدم یه پسته توشه !!!!!
باور کنید اشک توی چشمام حلقه زده بود
.
.
.
امروز رفته بودم پشت بوم که آنتن تلویزیونون رو تنظیم کنم، با موبایلم شماره خونه رو گرفتم به
مامانم میگم: الو، مامان خوبه؟ مامانم هم میگه : مرسی همه خوبن شما خوبین؟ خانواده خوبن؟
ببخشید بجا نیاوردم. :|
الان هم دارم دنبال خانواده واقعیم میگردم خخخخ
.
.
.
آدم باید یکی رو داشته باشه !
ساعت دو نصفه شب بهش اس ام اس بزنه ،
بگه دلم گرفته … اونم بگه خفه شو
.
.
.
بدانید و آگاه باشید . . .
این روزها اس ام اس هایی برای شما فرستاده میشوند با این مضمون:
“داداش من یه جا گیر کردم احتیاج به شارژ دارم یکی واسم میخری؟”
بعد که شما این لطف رو بهش میکنید
اس ام اس میده:
“بابت عیدی که بهم دادی ممنون”
زخم خوردم که میگما
گفتم که در جریان باشید
.
.
.
یادتونه بچه که بودیم تا توى یه جمعى میرفتیم حوصله نداشتیم،خجالت میکشیدیم بابا مامانمون میگفتن:سلام کردى به عمو؟ ما هم مثل خر تو گل میموندیم! یهو طرف به دروغ میگفت: بعععععله،سلامم کرد پسر گل!!!!
عاشق این ادما بودم،دمشون گرم.
.
.
.
من یه غلطی کردمُ قضیه فانتزیُ افقُ واسه بابام تعریف کردم ؛
حالا هروقت اَزَش پول میخوام، میره تو افق محو میشه !
.
.
.
تلویزیون میگه اگر در هفته 19 ساعت از نت استفاده کنید معتاد هستید:
بسم الله الرحمان رحیم
رضا هستم هر روز 5 تا 6 ساعت از اینترنت استفاده می کنم معتاد نیستم تفریحی
.
.
.
بدم میاد از اینایی که وقتی دارن از طرفشون جدا میشن براش آرزوی خوشبختی می کنن ..
داری میری برو دیگه فیلم بازی نکن …
.
.
.
عوارض جانبی بعد از یک شکست عشقی چیه ؟
در آوردن گوشی از حالت سایلنت !
نبردن گوشی به دستشویی و حمام !
از رمز درآوردن اینباکس گوشی !
… پاک کردن آثار جرم !
خواب راحت …
زندگی راحت …
آرامش همراه با گریه !
تموم نشدن شارژ ایرانسل بعد ۶ ساعت !
.
.
.
به بعضیا باید گفت : کم پیدایی الحمدالله !
.
.
.
این که بعضی وقتا با خودم تو خونه حرف میزنم خیلى عجیب نیست
ولى اینکه گاهى وسطاش میخندم زیاده رویه دیگه نه ؟
.
.
.
من اگه همین الانم زلزله بیاد
با باقیمونده غذایی که لای دکمه های کیبوردم هست میتونم یه ماه زیر آوار زنده بمونم !
.
.
.
امروز صبح که از خواب بیدار شدم اولین سوالی که برام پیش اومد این بود که من کجام !؟
یه کم که دقت کردم فهمیدم مامانم اتاقمو تمیز کرده :))
.
.
.
تنها فایده ای که زاویه پرتاب تو فیزیک داشت
این بود که تو
Angry birds
تبدیل ب ابر قدرت شدم
.
.
.
این همه پولی که دادم روزنامه خریدم تا کار پیدا کنم اگه جمع کرده بودم الان برج العربی رو خریده بودم !
.
.
.
فرق بین مردای قدیم و جدید:
قدیمترها لحن مردها:
گستاخی مکن زن!! طعام را بیاور
امــا اکنون :
عسلم امشب ظرفا نوبت منه یا تو :))
.
.
.
یارو با عصبانیت میره خونه به زنش میگه تمام پردا های خونه رو بکن
زنش همه پرده ها رو میکنه
اصغر میگه بشین حالا دو کالام بی پرده با هم حرف بزنیم
.
.
.
یارو ﻣﻲ ﺯﻧﻪ ﺗﻮ ﮔﻮﺵ داداشش
داداشش ﻣﻴﮕﻪ : ﺍﺯ ﻋﻤﺪ ﺯﺩﻱ؟
ﻣﻴﮕﻪ : ﺁﺭﻩ
داداشش ﻣﻴﮕﻪ : شانس آوردی ، ﭼﻮﻥ ﺍﺻﻼً ﺣﺎﻝ ﻭ ﺣﻮﺻﻠﻪ ﺷﻮﺧﻲ ﻧﺪﺍﺷﺘم
.
.
.
بعضی وقتا بد نیست لب بالاییت رو با لب پایینت آشنا کنی
و دهن گرامیتو ببندی
قابل توجه بعضی ها
.
.
.
بعضی از آقایون هم هستن با گفتن این جمله که
“والا هرچی زشت تر باشی شانست بیشتره”
خودشون رو در دسته بد شانس ها جا میدن
تا از زشتی تبرئه بشن
.
.
.
این روزا فقط میشه به عزرائیل اعتماد کرد
چون حداقلش اینکه قصد و نیتش مشخصه !
.
.
.
هیچوخ اونقدر شـــاخ نشو که فقط جنبهی تزئینی پیدا کنی…
اونوقته که میبُرنت، آویزونت میکنن بالا طاقچه
از ما گفتن بود
.
.
.
در یخچال رو باز کردم
یه پشه در حالی که داشت فحش میداد ازش خارج شد ! :|
.
.
.
ما زیاران چشم یاری داشتیم ، یاران هم متقابلا از ما چشم یاری داشتن
ما منتظر اونا ، اونا منتظر ما
.
.
.
ﻣﺎ ﺯ ﯾﺎﺭﺍﻥ ﭼﺸﻢِ ﯾﺎﺭﯼ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ
ﺭﻓﺘﯿﻢ ﺩﮐﺘﺮ ﭼﻨﺪﺗﺎ ﻗﺮص ضد ﺗﻮﻫﻢ ﺩﺍﺩ ﺧﺪﺍﺭﻭ ﺷﮑﺮ ﺍﻻﻥ ﺑﻬﺘﺮﯾﻢ
.
.
.
آیا میدانستید تعداد زوج یا فرد بودن آدمهای کره ی زمین به من بستگی داره ؟
.
.
.
یه پیژامه دارم اینقدر راحته که وقتی تنم میکنم هر ۵ دقیقه یبار نگاه میکنم ببینم پامه یا نه
معاوضه با زمین یا خودرو
.
.
.
بـــــه جــــای ایـــنــکـــه لــبــتــــ رو ” پــــرتــــز ” کـــنــی مــــغـــزتـــو پُـــرِ ” تــــز ” کـــن
.
.
.
یه ضرب المثل چینی هم داشم که افتاد شکست متاسفاته :|
.
.
.
انقدر تبلیغ کِــــرِم حلزون رو پخش کردن که آدم هر وقت حلزون می بینه دوست داره بره یه امضا ازش بگیره
.
.
.
دختره متولد ۸۲ نوشته :
“از تنها بودنم راضی نیستم اما خوشحالم که با خیلی ها نیستم …”
اونوقت ما تا ۱۰سالگی برا هلیکوپتر بای بای میکردیم که چراغ بزنه واسمون !
.
.
.
حساب کنید قیافه دخترای دوران حافظ و سعدی چه جوری بوده
که خال کنج لب یار آپشن محسوب می شده!
.
.
.
رسم رفاقـــــــــــت اینه که
با رفیـــــق پیرشــــــــــــى
نه اینکه وســـــــــــط راه از رفیـــــق سیرشـــــــــــــى
.
.
.
به یکی میگن برو خبر مرگ پدر همسایه رو بده
طرف میره در میزنه میگه بابات خونه است
پسر مرده میگه نه شب می یاد.
طرفم میگه حالا بشین تا بیاد!:)))
.
.
.
ظالم باشی بهت میگن حیوون! مظلوم باشی میگن حیوونی
.
.
.
داداش دوستم رفته مسافرت ماشینشو یه هفته داده دست دوستم باشه
اونوقت داداش من وقتی می ره بیرون شلوارکشو قایم می کنه که نکنه من بپوشمش!
.
.
.
اعتراف میکنم زمان مدرسه دبیرم بهم گفت:
از کلاس برو بیرون، تو با کارات به ساحت مقدس کلاس توهین میکنی.
منم هرهرهر خندیدم و با اعتماد به نفس گفتم: شما انقدر بی سوادی به ساعت میگی ساحت :دی
.
.
.
الان تو اخبار میگه ۳۴۰۰۰ نفر تو امریکا خودشون نمیدونن ایدز دارن :|
یارو خودش نمیدونه تو از کجا میدونی؟ :|
.
.
.
بابام : میخوام این ترم معدلت ۱۸ بشه !
من : باشه ! من این ترم معدلم ۲۰ میشه !
بابام : شوخی میکنی… !؟
من : خودت سر شوخی رو باز کردی
.
.
.
سعی کنین خودتون باشین و اگه اینی که الان هستین خودتونه ، سعی کنین خودتون نباشین !
.
.
.
بیخودی صدای گاو درنیار!
من و تو خیلی وقته دیگه “ما” نیستیم..
.
.
.
طرف می ره خواستگاری واسه پسرش. پدر عروس می گه:
آقازاده دانشگام میرن؟ طرف می گه: مسافر گیرش بیاد چرا که نه!
.
.
.
به هر حال بررسی که می کنم می بینم تنها کسی که به من نخ داد، قرقره بود
.
.
.
یعنی با این شانسی که من دارم اگه دختر به دنیا میومدم
تو جهل عربستانی ها به دنیا میومدم زنده به گورم میکردن.. :|
.
.
.
من اگه دیرتر از اون ساعتى که میخوام بیدار بشم اعصابم خورد میشه دوباره میگیرم میخوابم
.
.
.
یکی فانتزی های فرهنگیم اینه که دوست دارم یه فیلم بسازم
که توش کاپیتان با صدایى آروم و به غایت مودبانه به ملواناش میگه لطفا لنگرها رو بکشید
.
.
.
رسیدم توی کوچه مون ، دیدم یه خانومی داره ماشینش رو بین دوتا ماشین دیگه پارک می کنه….
جای پارک خیلی کم بود و بنده خدا حسابی کلافه شده بود….
وایستادم و فرمون دادم بهش ، « بیابیاااا، خب!حالا فرمون رو کامل برگردون!خوبه خوبه، خاموش کن.»
بعدش هم بدون اینکه منتظر تشکر خانومه بشم راه افتادم برم
که دیدم خانومه صدا کرد و گفت دستت درد نکنه ، زحمت کشیدی!!!!
گفتم خواهش می کنم ، کاری نکردم…
گفت : دانشمند! من داشتم از پارک در می اومدم…
ازین سوتی های ضایع ندیم جلو خانومااا صلواااات :))
.
.
.
ﺑه یارو ﻣﯿﮕﻦ ﺯﻭﺭﺕ ﺑﻪ ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮ ﻣﻴﺮﺳﻪ؟
ﻣﻴﮕه ﺁﺟﺮ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺑﺎﺷﻪ ، ﺗﻌﺪﺍﺩ ﻣﻄﺮﺡ ﻧﻴﺴﺖ !
.
.
.
یارو تصادف میکنه بی هوش میشه میبرنش بیمارستان
بعد از یه مدت به هوش میاد میگه : مثله اینکه تو بهشتم ؟!
زنش میگه : کوری نمیبینی نشستم کنارت !؟ :D
.
.
.
خـــاطــرات هـمـه دخــتـرا شـبــیـه بـه هـمـه
فـقـط اسـم پـسـراش بـا هـم فـرق مـی کـنـه ! :))
.
.
.
رفیقم میخواد بره حج
بهش میگم سوغاتی برامون چی میاری ؟
میگه اگه جریان ول کردن مغازه ها موقع نماز واقعیت داشته باشه
واسه همه تون همه چی میارم ! :))
.
.
.
زیر دستاتونُ راضی نگه دارید
یه قانونی هست که میگه :
یه آبدارچی وقتی که باهات قهر میکنه ، چاییتو قطع نمیکنه ، توش میش*اشه !
.
.
.
قبلنا میگفتن مرد باید ایستاده بمیرد یا با گلوله سربی توی سینه
مردای امروزم زیر موچین و بوتاکس و پروتز و عمل بینی جون ندن خیلیه !
.
.
.
یارو توی مغازۀ شیرینی فروشی مشغول کار شد
زنش گفت : ببینم وقتی تنها هستی هوس نمی کنی به شیرینی ها ناخونک بزنی ؟
خیلی جدی گفت : نه اینکار دزدیه
فقط روی شیرینی ها رو لیس می زنم ! :))
.
.
.
ﺩﻭﺳﺘﻢ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪﮔﯽ ﺳﻮﺳﯿﺲ ﮐﺎﻟﺒﺎﺱ ﺩﺍﺭﻩ
ﺗﻌﺮﯾﻒ ﻣﯿﮑﺮﺩ،ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﯾﻪ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺍﻭﻣﺪ ﺗﻮ ﻣﻐﺎﺯﻩ
ﮔﻔﺖ : ۵۰۰ ﮔﺮﻡ ﮊﺍﻣﺒﻮﻥ ﻣﺮﻍ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ
ﺩﻭﺳﺘﻢ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺖ ﻣﯿﮑﺸﯿﺪ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﭘﺮﺳﯿﺪ :
ﺧﯿﺎﻟﻢ ﺭﺍﺣﺖ ﺑﺎﺷﻪ ﮐﻪ کیفیتشﺧﻮﺑه ؟
ﺩﻭﺳﺘﻢ ﮔﻔﺖ: ﺑﻠﻪ ، ﺑﺮﺍ ﺧﻮﺩﻣﻮﻥ ﺗﻮ ﺧﻮﻧﻪ ﺍﺯ ﻫﻤﯿﻦ ﻣﯿﺒﺮﻡ
ﺑﻌﺪ ﮔﻔﺖ ﺷﺪ ۷۰۰ ﮔﺮﻡ ، ﺍﺷﮑﺎﻝ ﻧﺪﺍﺭﻩ ؟
.
.
.
تو خونه ما هرگز نرسیدن بهتر از دیر رسیدنه
دیر که میشه لامصب بابام با شاتگان، مامانم با اره برقی انتظارمو میکشن !
.
.
.
لعنت به اون پشه ای که همه جارو ول میکنه
مستقیم میره تو سوراخ بینی دستی میکشه دور میزنه میاد بیرون
اینا از بن لادنم وحشی ترن !
.
.
.
خیلی جالبه
مانیتورمو تمیز کردم
انگارهمتون رفتید حموم !
.
.
.
یارو تو باشگاه یه ساعت پیدا میکنه میگه : این ساعت آبی زیمنس مال کیه ؟
یه آقایی میگه مال منه
غضنفر میگه نشونی شو بده. یارو میگه :آبی زیمنس !
میگه : دهه ! اینا رو که خودم گفتم داداش ! تو اصلا بگو ساعت چنده؟!
.
.
.
بعضیام هستن فک می کنن کین ، نه عموو !
من اسم تورو که می شنوم یه هفته بد شانسی میارم
چه برسه بخوام در موردت حرف بزنم !
.
.
.
آیا می دانید زبان ایرانی مختصرترین زبان دنیاست؟
مثال: معال جمله ی «میری سریع این کار رو انجام میدی و برمیگردی» یک کلمه است.
«اومدیا»!
.
.
.
ﺍﻭﻟﻴﻦ ﻛﺎﺭﻯ ﻛﻪ ﺗﻮ ﺑﭽﮕﻰ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺧﻮﺩﻡ ﻳﺎﺩ ﺑﮕﻴﺮﻡ
ﻧﺎﺧﻦ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺑﻮﺩ، ﭼﻮﻥ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺑﻨﺪ ﺍﻭﻝ ﺍﻧﮕﺸﺘﻢ ﺟﺰﺀ
ﻧﺎﺧﻦ ﺣﺴﺎﺏ ﻣﻰ ﻛﺮﺩ:|
.
.
.
یه خانم دارم ماااااااااااااااااااااااااااااااااه
دست پخت عالی ، کدبانو ، پر احساس ، زیبا …
حجابش که ۲۰ اِ …
خوش اخلاق و اهل فکر و …
خلاصه کم از خانمی هیچی کم نداره …
فقط مشکل اینه که :
دقیقاً نمی دونم کیه و کجاست …
ولی عاشقشم ، خدا حفظش کنه
.
.
.
نشستم قلک دلمو شکوندم،تهش همش چند تا دلخوشی بود :))
.
.
.
دقت کردین !؟
این منبع موثق دهن لق ترین آدمیه که تا الان دیدم :دی
.
.
.
شماهم وقتی میخواید ببینید یکی خوابه و داره نفس میکشه یا نه
به جای اینکه صداش کنید
نگاه شکمش میکنید ببینید بالا و پایین میشه یا فقط من اینجوریم !؟
.
.
.
میدونین چرا باباها تو زمستون گرمشونه تو تابستونم سردشونه !؟
اگه شماهم یه بار برین قبض ها رو پرداخت کنین
کل تنظیمات بدنتون بهم میخوره :))
.
.
.
ما یه بار دعوامون شد پسره با موتور افتاد دنبالمون
با دمپایی ابری میزد شیشه ماشین رو بشکونه :|
.
.
.
رفتم الکتریکی محلمون گفتم: زنگ درمون خرابه
یاروگفت: برو میام درست میکنم
هرچی منتظر شدم نیومد
رفتم مغازش میگم چرا نیومدی؟
میگه اومدم هر چی زنگ زدم هیچکس درو باز نکرد :|
.
.
.
پسرداییم تا حالا لب به سیگار و قلیون نزده
بعد از اینکه تو عشقش شکست خورده
رفته الکترو اسموک (Electro Smoke) خریده میکشه!
آخه آدم انــــــقدرررر هـمـوژنـیـزه؟! :•|
.
.
.
امشب سر به موضوع الکی که حق با من بود با بابام حرفم شد
بابام هم میخواست معذرت خواهی کنه
هم غرورش نمیذاشت
طی یه حرکت انقلابی رفت کولر و روشن کرد !
.
.
.
با کلی شوق و ذوق رفتم خونه ، می گم پدر جان استادمون گفت
بین همه ی کلاس ها، من بالاترین نمره رو گرفتم. می گه: ببین دیگه بقیه چقدر خنگن :|
.
.
.
آدم باس یه رفیق داشته باشه ، شبای امتحان بزنگه بهش بگه :
چند صفحه خوندی؟
اونم بگه :چیووووو؟؟؟؟
تا یه کم دلش گرم شه!
.
.
.
دقت کردین وقتی مهمون میاد
آشغال ریزه های روی قالی چقدر به چشم میان و بزرگ میشن؟!
اصلا میان جلو سلام واحوالپرسی میکنن
.
.
.
بدترین چیز اون خنده ی اجباری برای حفظ آبرو بعد از یه زمین خوردن وحشتناکه
.
.
.
ﻧﻤﺮﻩ ٢٠ ﻛﻼﺳﻮ: ﻧﻤﻴﺨﻮﺍﻡ!
ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﻫﻮﺷﻮ ﺣﻮﺍﺳﻮ: ﻧﻤﻴﺨﻮﺍﻡ!
ﺩﺧﺘﺮ ﺧﻮﺷﮕﻞ ﺷﻬﺮ ﭘﺮﻳﺎ
ﺍﻭﻥ ﻛﻪ ﺟﺎﺵ ﺗﻮ ﻗﺼﻪ ﻫﺎﺳﻮ
ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺩﻭﺗﺎ ﻟُﺪﻓﻦ :))
.
.
.
دیشب سوار پورشه ام شده بودم
و توخیابون دور میزدم باهاش
یهو یکی پرید جلو ماشین تا خواستم ترمز کنم
پام گرفت به لحاف و پاره شد!
.
.
.
واسه فلش در میذارن که آدم گمش کنه
وگرنه چه خاصیتی داره !؟
.
.
.
ﺑﺎ ﯾﮑﯽ ﺁﺷﻨﺎ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩم
ﭘﺮﺳﯿﺪ : ﺭﺍﺳﺘﯽ ﻣﺘﻮﻟﺪ ﭼﻪ ﻣﺎﻫﯽ هستی ؟؟
ﻣﻦ : خرداد ^-^
ﺭﻓﺖ :|
ﮔﻔﺘﻢ : ﮐﺠﺎ ﻣﯿﺮﯼ ؟
ﮔﻔﺖ : ﻣﻦ ﻟﯿﺎﻗﺘﺘﻮ ﻧﺪﺍﺭﻡ
ﯾﻪ ﻫﻤﭽﯿﻦ ﺁﺩﻣﺎﯾﯽ ﻫﺴﺘﯿﻢ ﻣﺎ ﻣﺘﻮﻟﺪﯾﻦ خرداد ! ^-^
.
.
.
اعتراف می کنم:
زمان بچگی وقتی برق می رفت روی زنگ همه همسایه ها چسب نواری می چسبوندیم
حالا شما زمان اومدن برق رو تصور کنین!
.
.
.
دیدید این فیلمارو که بچه گم میشه وقتی پدر مادرش پیداش میکنن
نیم ساعت تو بغل همدیگه گریه میکنن
والا ما که بچه بودیم گم که میشدیم
بعد از اینکه پیدامون میکردن نیم ساعت کتک میخوردیم :|
.
.
.
یارو میره دکتر دستشو محکم تکون میده
میگه آقای دکتر من اینجوری میکنم درد میگیره ، دکتره میگه نکن !
.
.
.
پسره ﺑﻪ ﺑﺎﺑﺎﺵ ﻣﯿﮕﻪ :
ﭘﻨﺞ ﻫﺰﺍﺭ ﺗﻮﻣﻦ ﺑﺪﻩ
ﺑﺎﺑﺎﺵ ﻣﯿﮕﻪ ﭼﯽ ؟
ﭼﻬﺎﺭ ﻫﺰﺍﺭ ﺗﻮﻣﻦ !
ﺳﻪ ﻫﺰﺍﺭ ﺗﻮﻣﻦ ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ ﻭﺍﺳﻪ ﭼﯽ ؟
ﺑﭽﻪ ﻫﺎﯼ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﻭﺯﯼ ﺩﻭ ﻫﺰﺍﺭ ﺗﻮﻣﻦ ﻣﯿﮕﯿﺮﻥ
ﺑﺎ ﻫﻤﻮﻥ ﻫﺰﺍﺭ ﺗﻮﻣﻦ ﮐﻨﺎﺭ ﻣﯿﺎﻥ
ﺍﻭﻧﻮﻗﺖ ﺗﻮ ﺍﺯ ﻣﻦ ﭘﻮﻧﺼﺪ ﺗﻮﻣﻦ ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ ؟
ﺑﺎﺑﺎﯼ ﻣﻦ ﺳﯿﺼﺪ ﺗﻮﻣﻦ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻧﻤﯿﺪﺍﺩ ﮐﻪ
ﻣﻦ ﺑﺨﻮﺍﻡ ﺩﻭﯾﺴﺖ ﺗﻮﻣﻦ ﺑﺪﻡ !
ﺑﯿﺎ ﺣﺎﻻ ﺍﯾﻦ ﺻﺪ ﺗﻮﻣﻦ ﺭﻭ ﺑﮕﯿﺮ
ﭘﺴﺮﻩ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩ ﺩﯾﺪ
ﭘﻨﺠﺎﻩ ﺗﻮﻣﻨﯿﻪ ! :دی
فروردین : ۴۶ بار به خواستگاری میری و جواب رد می شنوی اما در ۴۷ امین بار در حالیکه در اوج ناامیدی هستی جواب بله رو میگیری و در کنار همسرت سالها به خوبی و خوشی زندگی می کنی.
اردیبهشت : تا یکسال دیگه با دختر مورد علاقه ات ازدواج می کنی اما هنوز به شش ماه نکشیده بینتون اختلاف می افته و کار به طلاق می رسه . دختره مهریه اش که ۳۰۰۰ سکه طلا هستش رو اجرا می زاره و تو به زندان می افتی تو زندان معتاد میشی و هرویین مصرف می کنی و بعد از چندسال تحمل سختی و رنج در گوشه زندان میمیری.
خرداد : تا دو سال دیگه ازدواج می کنی و با یک دختر بسیار زیبا که خیلی هم دوستش داری اما شب عروسی موقعی که می خوای بری رو تخت پات به لبه تخت گیر می کنه و می افتی سرت می خوره به پایه تخت و درجا میمیری.
تیر : ازدواج موفقی خواهی داشت و در تمام دوران زناشویی بمعنای کامل کلمه زن ذلیلی . تمامی کارهای خانه از قبیل پختن غذا و شستن ظرفها و جاروب زدن خانه و شستن لباس بچه ها با تو هستش . خانومت همیشه با شیلنگ تو رو کتک می زنه . اگه غذایی که می پزی بد مزه باشه زنت قابلمه رو به فرقت می کوبه .
مرداد : احتمالاً بختتو بستن به خواستگاری هر دختری که میری به هفته نکشیده یه خواستگار عالی واسش میاد و عروس میشه . کم کم معروف میشی به بخت گشای دخترای ترشیده .
شهریور : یه شب که داری با موتورت میری خیابون گردی تو یک خیابون تاریک میبینی یک ماشین با شدت به یک دختره می زنه و فرار می کنی . سریع مثل قهرمانان فیلمای هندی میپری دختره رو بغل می کنی و می بری به بیمارستان و خلاصه نجاتش می دی اما دختره به کما رفته و پلیسا هم فکر می کنن تو باهاش تصادف کردی و میگیرن زندانت می کنن . بعد از ۳ ماه دختره بهوش میاد و میگه تو چه فداکاری کردی و پدر و مادرش میان تو رو آزاد می کنن . بابای دختره یک کارخونه دار میلیاردره و میگه پسرم خیلی ازت خوشم میاد و دوست دارم دومادم بشی و خلاصه دوماد میشی و تا آخر عمر فقط می خوری و می خوبی و سفر خارج میری.
مهر : عاشق دختری میشی که فکر می کنی اونم تورو خیلی دوست داره و بعد از یک دوران عاشقی سخت بالاخره به خودت جرات میدی و میری خواستگاری دختره اما دختره یک سیلی آبدار می زنه تو گوشت و میگه بی ناموس من تو رو مثل داداشم دوست داشتم اما تو سو استفاده کردی و تو تا آخر عمر دیگه ازدواج نمی کنی.
آبان : چپ و راست واست دوست دختر ردیف میشه و همیشه ۳۰ – ۴۰ تا دوست دختره آن لاین داری و ۵۰ – ۶۰ تا هم آف لاین . همه عاشقتن و می خوان زنت بشن اما تو اصلاً علاقه ای به ازدواج نداری و سرانجام در سن ۳۵ سالگی به علت مصرف زیاد دوست دختر سکته می کنی و میمیری.
آذر : سه بار ازدواج می کنی و از هر زنت صاحب ۹ فرزند میشوی . همه زنهات تو رو از خودشون بیشتر دوست دارن و همیشه بهت میگن سرورم اگه چیزی میل دارین واستون بیارم. هر سه زنت تو یک خونه در کنار هم زندگی می کنن و اصلاً باهم مشکلی ندارن . کار بیرون از خانه هم انجام نمی دی فقط سرماه به سرماه میری پول یارانه ات رو میگیری (فکر کنم ۳۱ نفر هستین هر کدوم ۴۵ هزار تومان اوه چقدر میشه) کلاً آدم خوشبختی هستی .
دی : میری خواستگاری دختر همسایه تون و با هم نامزد میشین بعد از شش ماه دختره مریض میشه و کم کم کور میشه اما تو بخاطر پیمانی که با او بستی باهاش ازدواج می کنی و سالها با هم زندگی می کنین .
بهمن : با دختره مورد علاقه ات نامزد میشین و بعد از ۳ سال دوران نامزدی شیرین موقع عروسی سر سفره عقد عاقد سه بار از دختره می پرسه آیا حاضره زن تو بشه و اون میگه نه .
اسفند : یک روز اتفاقی چشمت به پیر زن همسایه می افته و ناخودآگاه عاشقش میشی و موضوع رو به مامانت میگی اما اونا مخالفت می کنن و میگن این سن مامان بزرگتو داره اما تو میگی مهم عشق و تفاهمه که ما داریم سن و سال که مهم نیست و با مخالفت شدید پدر و مادر با هم ازدواج می کنین اما شب عروسی عروس از شدت خوشحالی سکته می کنه و می میره
بخش نظرات این مطلب
آمار
درباره ما
ورود کاربران
مطالب پیشنهادی
آخرین نظرات کاربران
امکانات جانبی