جوک های سری 4

close
آخرین مطالب
  • تبلیغ شما در اینجا
  • طراحی سایت شخصی
  • طراحی سایت فروشگاهی
  • طراحی سیستم وبلاگدهی
  • سیستم سایت ساز اسلام بلاگ
  • مگا برد - پلتفرم خرید اینترنتی قطعات موبایل مگابرد
  • تحلیل و نمودار سازی فرم های پلاگین گرویتی وردپرس
  • اولین تولید کننده پلاگین های مارکتینگ و سئو کاملا ایرانی
  • اولین پلاگین دیجیتال مارکتینگ وردپرسی
  • برای سفارش تبلیغات کلیک کنید
    برای سفارش تبلیغات کلیک کنید
    برای سفارش تبلیغات کلیک کنید

    آرشیو

    پیوندهای روزانه

    جوک های سری  4

    جوک باحال :
    استاد: وقتی بزرگ شوی چه میکنی ؟
    شاگرد: عروسی

    استاد: نخیر منظورم اینست که چی میشوی ؟
    شاگرد: داماد

    استاد: او ه ه ،منظورم اینست وقتی بزرگ شوی چی حاصل میکنی ؟
    شاگرد: زن

    استاد: احمق ، وقتی بزرگ شوی برای پدر و مادرت چه میکنی ؟
    شاگرد: عروس میگیرم

    استاد: لعنتی ، پدر و مادرت در آینده از تو چی میخواهد ؟
    شاگرد : نوه استاد!

    -------
    جوک بی مزه :

    یکی از دردناک ترین اتفاقاتی که تو خرداد ماه میافته
    شیرین شدن گوجه سبزاست:|

    .یه شب یه جا مهمون بودیم
    شب خوابیدنی حال نداشتم برم دسشویی ...
    یه بچه کنارم خوابیده بود ...
    برش داشتم گذاشتم تو جای خودم تو جای اون شاشیدم ....
    اومدم برشگردونم سر جاش دیدم تو جای من ریده -42-


    -------

    یه سری از پسرا هستن
    یه جوری یقشونو باز میزارن
    انگار میخوان به بچه شیر بدن :l :))

    -------

    به یه بنده خدایی میگن جملهءِ دلم هواتو كرده رو به انگلیسی بگو! میگه: my heart Fucked your air -21-

    -------

    چرا وقتی یه بچه آروق میزنه همه میگن ای جان! جان!
    ما آروق میزنیم میگن زهره مار!!

    -------

    عاشق اون لحظه ام که استادمون حین درس دادن زل میزنه تو چشمای من و من در حالی که هیچی نفهمیدم سرمو به نشونه ی تایید تکون میدم :|

    -------

    یارو میره مهمونی ، شب موقع خواب صاحب خونه بهش میگه:
    جاتو کجا بندازم تو اتاق نی نی خوبه؟
    یارو با خودش فکر میکنه کی حوصله گریه بچه داره.
    بعد به صاحب خونه میگه:
    نه ممنون همینجا تو حال خوبه!
    ...
    صبح پا میشه بره دستشویی یهو یه دختر خوشگل با لباس خواب میبینه .. میگه:
    شما دختر فلانی هستی ؟ اسمتون چیه؟
    دختره میگه: نی نی. اسم شما چیه؟
    میگه: من ..خرگاو الاغ نفهم بیشور :)))

    -------

    از این به بعد می‌خوام یه دستکش آشپزخونه باد کنم از زیر لحاف هر شب بذارم بیرون دهن این پشه‌ها سرویس شه باهاش مشغول باشن

    -------

    به سلامتیه اون رفیقی که مجازیه
    امـــــــــــا
    یه جوری واست سنگ صبوره
    که همه رفیقای واقعیت به پشماشم نمیرسن !!!

    -------

    هیچی مثل این مساله رو اعصاب من نمیره که :
    با یه نفرخداحافظی کنم، بعد هم مسیر بشیم، بعد کنار هم هی راه بریم، بعد من سرعتم رو کم و زیاد کنم که بیشتر از این ضایع نشیم ..!
    :|

    -------

    یارو میره دکتر میگه شبها خواب می بینم با خرها فوتبال بازی میکنم. دکتر میگه این قرصهارو بخور. یارو میگه میشه از فرداشب بخورم؟ دکتر می پرسه چرا؟ میگه آخه امشب فیناله.


    -------


    -------

    مواد لازم جهت تهیه دختر ایرانی :

    1 - گوشت ، پوست و استخوان : 49کیلو گرم

    2 - لوازم آرایش : 3 کیلو

    3 - قر : 50 دور در دقیقه

    4 - رو : 75 لیتر

    5 - نق : روزانه 8 ساعت

    6 - ناز: 7 کیلو

    7 - زبان : 14 متر و سی سانت

    8 - حوصله : سه گرم

    9 - سر درد مصلحتی : به میزان لازم

    10 - اشک : 3000لیتر

    11 - حسد : 2 تن

    12 - عشوه شتری : 92مایل

    13 - عقل : کمی تا قسمتی ابری

    این مواد را روی هم ریخته 24 ساعت بعد یک دختر مامانی بوجود میاید


    -------

    طرز تهیه پسر ایرونی:

    گوشت, پوست و استخوان: به طور میانگین 15کیلوگرم

    چربی عضله نما: 60کیلوگرم

    تافت و چسب مو : 3 قوطی

    قدرت زبون بازی : 72ساعت بی وقفه

    دروغگویی: 20بار در ثانیه

    قدرت ابراز علاقه: 60 اسب بخار

    قدرت پیچوندن : 30دور در دقیقه

    تنبلی: عصاره ی 70 آدم فراخ

    صبر و شکیبایی: در این مورد ذائقه ای می باشد

    قدرت حرکت چشم:380 درجه در همه ی جهات

    -------

    یارو از همسایش میپرسه:دخترتو دیدم شکمش بزرگ شده بود حامله است؟همسایه میگه نه چند وقته نفخ کرده,بگوزه خوب میشه.
    چند ماه بعد یارو همسایشو میبینه میگه: دخترتو دیدم,گوزشم بغلش بود! =))

    -------

    جوک لاک ناخن :

    این دخترا که ناخونای دست چپشون رو خیلی شیک

    لاک می زنن ، وسطشم طرح می زنن خفن

    بُته جِقه و مینیاتور و نقش برجسته !

    اما دست راستشون رو میبینی ، انگار ساناز پنج ساله از تهران نقاشی

    کشیده ،اینا رو اذیت نکنید ، اینا دست چپشون ضعیفه !


    -------

    دو ساعته اومدم فارس پاتوق
    در اتاقمم بستم که مثلا دارم درس میخونم
    الان مامانم اومده میگه پسرم داری چیکار میکنی؟
    گفتم دارم درس میخونم دیگه!!!
    میگه :بیا کتابتم ببر که بهتر متوجه شی :))

    -------

    روزی در یک اتوبوس پشت سر راننده یک پیرزن نشسته بود و هر چند دیقه به راننده میگفت : ننه مغز بادام میخوری و راننده جواب میداد بله و میگرفت و میخورد وبعد از چند دفعه گرفتن مغز بادام و خوردن یکدفعه پرسید ننه جون این بادامها رو از کجا میاری و چطوری مغز میکنی و...
    پیرزن جواب میده :ننه اینا مغز شکلات هستند و من کاکاوهاشو میک میزنم و چون دندون ندارم مغزه بادومهاشو میدم به تو

    -------

    بچه بودیم هر کی از راه میرسید میگفت:دودولت و بخورم الهی ...
    نمیدونم الان چرا اینقدر متقاضی کم شده؟؟؟ مسولین چرا به این مساله رسیدگی نمیکنن؟!!!!


    -------

    وفادارترین زن ها نه موطلایی ها هستند، نه مو خرمایی ها و نه مو مشکی ها.... بلکه مو خاکستری ها هستند!»

    -------

    اینكه میگن زن حجاب داشته باشه كه مرد به گناه نیفته مثل اینه
    كه بگن آفتاب نتابه كه بستنیمون آب نشه ...

    -------

    پیر مرد به منشی اش گفت یک هفته بریم شمال!
    منشی به شوهرش گفت یک هفته میرم ماموریت!
    شوهره به دوست دخترش گفت یک هفته خونه خالیه!
    دوست دخترش به شاگرد خصوصیش گفت یک هفته میره مرخصی!
    شاگرده به بابابزرگش گفت آقا جون یک هفته تعطیلم میشه بریم شمال؟!
    پیرمرد زنگ زد قرارو با منشی کنسل کرد!


    -------

    پوستر فیلم زده ، نیوشا ضیغمی وایساده جلو شیش تا بازیگر مرد پشت سرش ، اسم فیلم هست یکی برای همه!
    من سکوت میکنم :|

    -------

    ﭼﯿﺴﺘﺎﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﻥ
    ﯾﮏ ﺯﻥ ﻭ ﺷﻮﻫﺮ ﻫﻔﺖ ﭘﺴﺮ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻭ ﻫﺮ ﭘﺴﺮ ﯾﮏ ﺧﻮﺍﻫﺮ
    ﺩﺍﺭﺩ ﺍﯾﻦ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮ ﺟﻤﻌﯿﺖ ﺩﺍﺭﺩ؟
    ۹۸ ﺩﺭﺻﺪ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﭘﺎﺳﺦ ﺍﯾﻦ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﺭﺍ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﻣﯽ ﻧﻮﯾﺴﻨﺪ ..

    -------

    به شیطان گفتم: «لعنت بر شیطان»! لبخند زد.
    پرسیدم: «چرا می خندی؟»

    پاسخ داد: «از حماقت تو خنده ام می گیرد»

    پرسیدم: «مگر چه كرده ام؟»
    گفت: «مرا لعنت می كنی در حالی كه هیچ بدی در حق تو نكرده ام»

    با تعجب پرسیدم: «پس چرا زمین می خورم؟!»
    جواب داد: «نفس تو مانند اسبی است كه آن را رام نكرده ای. نفس تو هنوز وحشی است؛ تو را زمین می زند.»

    پرسیدم: «پس تو چه كاره ای؟»
    پاسخ داد: «هر وقت سواری آموختی، برای رم دادن اسب تو خواهم آمد؛ فعلاً برو سواری بیاموز»


    عکس نوشته های طنز کودکان چی میخوان

    نویسنده:

    تاریخ: يکشنبه 7 تير 1394 ساعت: 9:17

    تعداد بازديد : 70

    به این پست رای دهید:

    بخش نظرات این مطلب


    ليست صفحات

    تعداد صفحات : 43

    آمار

    آمار مطالب آمار مطالب
    کل مطالب : 437
    کل نظرات : 0
    آمار کاربران آمار کاربران
    افراد آنلاین : 1
    تعداد اعضا : 0
    آمار بازدیدآمار بازدید
    بازدید امروز : 390
    بازدید دیروز : 7
    ورودی امروز گوگل : 0
    ورودی گوگل دیروز : 0
    بازدید هفته : 420
    بازدید ماه : 975
    بازدید سال : 3950
    بازدید کلی : 29327
    اطلاعات شما اطلاعات شما
    آی پی : 18.119.172.243
    مرورگر : Unknown AppleWebKit
    سیستم عامل : Search Bot
    امروز : شنبه 29 اردیبهشت 1403

    درباره ما

    ورود کاربران

    نام کاربری :
    رمز عبور :

    رمز عبور را فراموش کردم ؟

    آخرین نظرات کاربران

    امکانات جانبی